یک پژوهشگر اقتصاد نفت و گاز با اشاره به تحلیلها و توصیههای عجیب نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» گفت: این کتاب دو ضعف اساسی دارد و دو واقعیت مهم را نادیده گرفته است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، محسن رنانی – استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان – در سال ۱۳۸۷ نامهای مطول به مقامات سیاسی کشور ارسال کرد و در آن، تحلیلهایی در مورد نسبت «نفت»، «صنعت هستهای» و «توسعه» ارائه کرد. بخشی از این نامه در سال ۱۳۹۲ به صورت الکترونیک منتشر شد و سپس در سال ۱۳۹۸، نسخه کامل آن در قالب کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» انتشار یافت.
رنانی، اخیراً به بهانه اظهارنظر یک استاد بازنشستهی کیهانشناسی دانشگاه، در یادداشتی ادعا کرده است که بخش مهمی از پیشبینیهایش در کتاب مذکور، به وقوع پیوسته است. علی اکبر محمدی – پژوهشگر اقتصاد نفت و گاز – معتقد است ایده اصلی رنانی در این کتاب، دستکم دو واقعیت اساسی را نادیده گرفته است؛ بنابراین تحلیلها و تجویزهایش قابل اعتنا نیست.
متن این گفتوگو بدین شرح است:
* اینکه مجبوریم از طریق خام فروشی به توسعه برسیم یک پیشفرض غلط است
تسنیم: ایده اصلی آقای رنانی در کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران»، آن است که آمریکا ذینفع افزایش قیمت نفت است؛ چون از این طریق میتواند روی انرژیهای تجدیدپذیر سرمایهگذاری کرده و وابستگیاش به نفت خاورمیانه را کم کند. او معتقد است ایران باید با کنارهگیری داوطلبانه از مناقشه اتمی، به کاهش قیمت نفت کمک کند تا در غرب (و به طور خاص، آمریکا)، انرژیهای تجدیدپذیر صرفه پیدا نکند و این کشورها همچنان چند دهه به نفت خاورمیانه وابسته باشند تا ما از طریق افزایش مقدار فروش نفت، درآمد نفتیمان را بالا ببریم و پولش را برای توسعه خرج کنیم. به نظر شما، ایران ذینفع کاهش قیمت نفت است!؟
محمدی: خیر؛ ایران چندان ذینفع کاهش قیمت نفت نیست. آقای رنانی یک پیشفرض غلط دارند؛ آن هم اینکه ما مجبوریم نفت خام صادر کنیم و از طریق خامفروشی به توسعه برسیم. این در حالی است که امروزه، اگر چه شاید صادرات نفت خام به لحاظ اقتصادی توجیه داشته باشد، اما ما میتوانیم با توسعه صنایع پاییندست نفتی و تکمیل زنجیره ارزش آن، به یک ارزش افزوده بسیار بالاتری برسیم. در سال ۱۳۹۹ صنعت پتروشیمی، ۲۵ درصد از سهم صادرات غیرنفتی ما را به خودش اختصاص داده بود. ارزش افزودهای که این محصولات ایجاد میکنند، بسیار بالاتر از فروش نفت خام است. هر بشکه نفت خام که الان ۸۰ دلار قیمت دارد، وقتی به کربن بلک، پیویسی و … تبدیل شود، تقریباً هر تن (که معادل ۶ یا ۷ بشکه نفت باشد) بین ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ دلار ارزش دارند و بعضاً تا ۳ برابر نفت، ارزش افزوده ایجاد میکنند. خب چرا ما سراغ تولید محصولات پتروشیمی نرویم و نفت خام بفروشیم!؟
* اینکه بخواهیم با خامفروشی نفت به کنترل بازار برسیم، در جوامع امروزی نتیجه نمیدهد
اگر به افزایش و تولید محصولات پتروشیمی و … و صادرات آنها به عنوان یک گزینه نگاه کنیم، آنوقت اتفاقاً ایران تا حدودی ذینفع افزایش قیمت نفت هم هست؛ چون از یک سو سرمایهگذاری روی صنایع پتروشیمی و پاییندست بهصرفه میشود و از سویی، چون با افزایش قیمت نفت، قیمت این محصولات هم بالا میرود، از طریق صادرات میتوانیم ارزش افزوده بیشتری کسب کنیم. نکته مهمتر اینکه محصولات پتروشیمی، بر خلاف نفت تحریمپذیری بسیار پایینی دارند. البته از طرفی هم میدانیم که اگر قیمت نفت بالا باشد، کشورهایی که دارای منابع کوچکتر هستند نیز به توجیه اقتصادی میرسند و شروع به استخراج منابع، صادرات نفت و شرکت در بازارهای بینالمللی میکنند و بهنوعی بازار نفت، یک بازار رقابتی میشود. همین حالا هم این وضعیت وجود دارد و سهم کشورهای عضو اوپک، تقریباً ۵۰ درصد از بازار جهانی است. لذا دیگر این مساله که ما بخواهیم با خامفروشی نفت به کنترل بازار برسیم، در جوامع امروزی نتیجه نمیدهد.
* تقاضای نفت برای محصولات پتروشیمی و پاییندستی همچنان ادامه دارد
تسنیم: این نکته آخر شما، مشابه ادعای آقای رنانی است. ایشان – البته به دلیل دیگری – ادعا میکنند که ما ذینفع افزایش قیمت نفت نیستیم. شما هم میگویید با افزایش قیمت نفت، کشورهای کوچک هم تولیدکننده میشوند، رقابت زیاد میشود و سهم کشورهای عضو اوپک از بازار نفت کم میشود. نمیتوان گفت شما با دو دلیل متفاوت، یک حرف را میزنید؟
محمدی: خیر؛ دلایل ما متفاوت است؛ لذا نتایج هم متفاوت است. عرض بنده این است که امروزه اگر کشوری هم بخواهد نفت ما را بخرد، این نفت را میبرد در صنایع پتروشیمی و پاییندست خودش سرمایهگذاری میکند و از این نفت، دیگر به عنوان انرژی استفاده نمیکند. فرق است بین استفاده از نفت به عنوان انرژی یا استفاده از آن به عنوان مواد اولیه در تولید محصولات پتروشیمی؛ اگر چه هنوز بخش مهمی از انرژی در دنیا، از طریق سوختهای فسیلی تامین میشود اما بسیاری از کشورها مثل انگلیس، هلند، نروژ و برخی کشورهای اروپایی، یک معاهدهای را امضا کردهاند که مثلاً تا سال ۲۰۲۵ خودروها، فقط الکتریکی باشند و از سوخت فسیلی و بنزین برای خودروها استفاده نشود. جالب است بدانید که باتری این خودروها، از طریق فرآوردههای نفتی تامین میشود؛ مثلاً از مواد پلیمری در آن باتریها استفاده میشود. بنابراین امروزه الزامی ندارد که یک کشور، فقط برای تولید بنزین و انرژی، نفت بخرد. تقاضای نفت برای محصولات پتروشیمی و پاییندست همچنان ادامه دارد. ایران هم از آنجایی که منابع ارزانتری نسبت به بسیاری از کشورهای جهان دارد، یک مزیت نسبیای دارد و میتواند این محصولات را با قیمت تمامشده پایینتری تولید کند و در رقابتهای جهانی موفقتر عمل کند. کما اینکه اکنون داریم به این سمت هم میرویم.
* فقط ذهن خامفروش میتواند بگوید ما در کاهش قیمت نفت ذینفع هستیم
درست است که امروزه دنیا دارد به سمت انرژیهای تجدیدپذیر (عمدتاً انرژیهای تجدید پذیر خورشیدی و برقآبی و پیلهای سوختی یا حتی انرژیهای بادی) میرود و حتی از انرژی هستهای هم دارد گذار میکند. در سال ۲۰۱۱ نزدیک ۴۰ درصد برق جهان از طریق انرژی هستهای تامین میشد ولی در سال ۲۰۲۰ این رقم به ۴٫۳ درصد رسیده است؛ خب این نشان میدهد که انرژی دارد از یک منابع دیگری تامین میشود. اما این مساله منافاتی ندارد با اینکه تقاضا برای نفت ما با انگیزه استفاده از آن در صنایع پتروشیمی همچنان وجود داشته باشد. علاوه بر آن، خودمان هم در صنایع پتروشیمی پیشرفتهایم و همچنان داریم مسیر توسعه این صنایع را طی میکنیم. بنابراین حتی اگر قیمت نفت بالا برود و کشورهای کوچک دیگر و حتی آمریکا (از طریق تولید نفت شیل) وارد بازار شوند و سهم کشورهای عضو اوپک کم شود، ما اگر نفت را تبدیل به محصولات پتروشیمی و پاییندست کنیم، باز هم سود کردهایم. کشوری مثل تایوان که یک جزیره است، بدون اینکه خودش منابع نفتی داشته باشد، صنایع پتروشیمی و پالایشگاه و پتروپالایشگاه و نیروگاه برق تاسیس کرده و نفت وارد میکند، فرآوری میکند و صادرات میکند. یعنی صادراتش برای این کشور میارزد. ما که خودمان نفت داریم، حتماً در بازار محصولات پتروشیمی مزیت داریم. بنابراین فقط ذهن خامفروش میتواند بگوید ما در کاهش قیمت نفت، ذینفع هستیم.
* صنعت هستهای کاربردهای بسیار زیادی دارد
تسنیم:در کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» این فرضیه مطرح میشود که انرژی هستهای، پوست موز آمریکا زیر پای ایران است؛ تا به این بهانه، هر وقت خواست بتواند فتیله مناقشه اتمی را بالا ببرد و از این طریق قیمت نفت را بالا ببرد. پیشنهاد آقای رنانی این است که خودمان، صنعت هستهای را برای بلندمدت تعطیل کنیم تا از مناقشات جلوگیری کنیم. بنابراین قیمت نفت پایین بیاید، غرب همچنان به نفت ما وابسته باشد و بتوانیم با درآمد نفتی رشد کنیم. به نظر شما، این پیشنهاد چقدر معقول است؟
محمدی: اولاً که توضیح دادیم، ایران چندان هم ذینفع در کاهش قیمت نفت نیست. در ثانی، برنامهی هستهای ایران با کمک آمریکا در سال ۱۹۵۰ (یعنی پیش از انقلاب) تدوین شده است. آن زمان آمریکا با ایران مشکلی نداشت و اصلاً بحث افزایش قیمت نفت، مطرح نبود. همچنین آمریکا هنوز منابع شیل را کشف نکرده بوده که بخواهد با افزایش قیمت نفت، از منابع خودش استفاده کند! لذا ایجاد صنعت هستهای در ایران، خیلی ربطی به تمایل آمریکا برای ایجاد مناقشه و افزایش قیمت نفت ندارد. از طرفی ایران نیاز دارد که این صنعت هستهای را نگهدارد؛ مساله فقط برق نیست. صنعت هستهای کاربردهای خیلی زیادی دارد: مثل صنایع نظامی (البته نه موشک هستهای؛ مثلاً سوخت زیردریاییها و کشتیها و …). اینها بایستی از مینی رآکتورهایی استفاده شود که بتواند در طولانیمدت آن زیردریایی یا کشتی را زنده نگهدارد. برای اینکه به آن مرحله از تکنولوژی برسیم، لازم است که از سطح بالاتر که نیروگاههای تولید برق هستند شروع کنیم.
* تنوع در منابع در تأمین انرژی بسیار مهم است
وقتی یک چیزی را بتوانیم به مقیاس تجاری برسانیم، میتوانیم در مقیاس نظامی هم از آن استفاده کنیم تا هزینهها را کاهش دهیم. تلاش دانشمندان ما این است که از صنعت هستهای در بحث پزشکی، نظامی و حتی تولید برق استفاده کنند. در مورد تولید برق، میدانیم که هزینه تمامشدهاش نسبت به انرژیهای تجدیدپذیر دیگر بالاتر است. اما در تامین انرژی، تنوع در منابع بسیار مهم است و نباید همه تخممرغها را در یک سبد گذاشت. علاوه بر این، تامین برق از طریق انرژی هستهای میتواند کمک کند تا ما گاز کمتری برای تولید برق، بسوزانیم. به جایش میتوانیم گاز را به عنوان خوراک در صنعت پتروشیمی مصرف کنیم و سود بیشتری کسب کنیم.
* تحلیلگری که تصور کرده تقاضای نفت فقط برای تولید انرژی است !
تسنیم: شما در صحبتهایتان از نفت شیل صحبت کردید. نمیتوان گفت اگر در تحلیل آقای رنانی در این کتاب، نفت شیل را جایزین انرژیهای تجدیدپذیر کنیم، باقی تحلیلها درست از آب در میآید؟
محمدی: خیر! کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» دو ضعف اساسی دارد و دو واقعیت مهم را نادیده گرفته است؛ نخست اینکه چون سال ۱۳۸۷ (سال ۲۰۰۸ میلادی) نقطه عطفی در تولید نفت شیل آمریکا بود، جا داشت ایشان در تحلیلهایشان این موضوع مهم را بیاورند، ولی میبینیم که از آن غفلت شده است. البته بر حسب اتفاق، بخشی از تحلیل ایشان درست از آب درآمده. آمریکاییها برای اینکه تولید نفت شیل، صرفه اقتصادی پیدا کند علاقه به افزایش قیمت نفت داشتند؛ ولی این افزایش در سطح ۴۰ دلار و بالاتر هم معنا پیدا میکند. این در حالی است که آقای رنانی در جایجای کتاب از ۱۵۰ و حتی ۲۰۰ دلار به عنوان قیمت مطلوب آمریکا نام میبرند. همچنین اشکال دیگر تحلیل ایشان در این کتاب، همانطور که پیشتر گفتم آن است که تصور کردهاند تقاضای نفت فقط برای تولید انرژی است و اگر غرب به سمت انرژیهای تجدیدپذیر رفت، تقاضای جهانی برای نفت کاهش پیدا میکند. این در حالی است که حتی اگر تقاضای نفت برای تامین انرژی کم شود، تقاضایش برای تولید محصولات پتروشیمی و پاییندست ممکن است بیشتر شود. همچنین از دیگر خطاهای آقای رنانی، این است که تقاضای نفت توسط غرب را معادل تقاضای نفت در کل جهان گرفتهاند. در حالی که این روزها میبینیم اگر چه تقاضای آمریکا از نفت خاورمیانه کاهش یافته، اما کشورهای شرقی از جمله چین، تقاضایشان از نفت ما افزایش پیدا کرده است.
* کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» بنا را بر خامفروشی به نفت گذاشته !
دومین ضعف اساسی این کتاب نیز آن است که بنا را بر خامفروشی به نفت گذاشته و نویسنده در آن تاکید دارد که ایران باید برای کاهش قیمت نفت تلاش کند تا بتواند با فروش مقدار بیشتر نفت در چند دهه آینده، سود کسب کند. او توجه ندارد که اگر قیمت نفت بالا باشد، توسعه صنایع پتروشیمی و صنایع پاییندست نیز بهصرفه میشود و این برای اقتصاد ایران بسیار بهتر از خامفروشی است. این غفلت ایشان وقتی عجیبتر میشود که بدانیم کتاب در سال ۱۳۸۷ تدوین شده ولی صنعت پتروشیمی در ایران از سال ۱۳۷۶ (بیش از یک دهه قبل از تدوین کتاب) شکل گرفته بود و در اراک و تبریز و آبادان، پتروشیمیهای اولیه تاسیس شده بودند. همچنین پتروشیمی بندر امام نیز در جهش دوم صنعت پتروشیمی تاسیس شده بود. این صنایع در زمان تدوین کتاب آقای رنانی وجود داشتند و داشتند تولید میکردند! همچنین در جهان دیگر این ادبیات شکل گرفته بود که صنعت پتروشیمی دارای ارزش افزوده است و مزیت نسبی برای کشورهایی مثل ماست.
* باید از بودجه نفتی فاصله بگیریم
واقعاً عجیب است! در زمانهای که برخی کشورها نفت وارد میکنند و با تبدیل به محصولات پتروشیمی و پاییندست و سپس صادرات آنها، سودهای کلان کسب میکنند، چطور میشود که آقای رنانی برای ایران که خودش نفت و گاز دارد، توصیه نمیکند که به جای خامفروشی نفت، روی این صنایع تمرکز کند!؟ ما اصلاً نیازی نداریم که نفتمان را در بازارهای جهانی بفروشیم. کافی است نفت را به بازارهای داخلی تخصیص بدهیم و البته امروز تا حدودی داریم همین کار را میکنیم. مطالعات بسیاری هم نشان داده که صادرات محصولات پتروشیمی با رشد اقتصادی کشور همبستگی بالا دارد. بنابراین ما باید از بودجه نفتی فاصله بگیریم و تمرکزمان را روی تولید و صادرات محصولات پتروشیمی و … ببریم.
انتهای پیام/