بازداشت یک عامل ضدایرانی در نزدیکی مقر منافقین در کمپ تیرانا نشان میداد که تروریستهای میدانی و ادراکی بهصورت همزمان پروژهای مشترک را تحت نظر سرویسهای غربی اجرا میکنند.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، «اگر دستمان به شما برسد خونتان را خواهیم ریخت؛ افغانیکشی در ایران تاوان دارد! ایرانیها خونشان حلال است و باید تاوان ظلم به مردم افغانستان را بپردازند»، احتمالاً این دیالوگ و جملاتی شبیه به آن را در چند هفته اخیر در ویدئوکلیپهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی بارها دیده یا شنیدهاید، مجموعهای از انواع صحنههای رجزخوانی از جانب برخی شهروندان ایرانی و افغان که در آن یکدیگر را تهدید میکنند، حتی کار به تکفیریها نیز رسیده است و برخی سران این گروهکهای تروریستی نیز روبهروی دوربین مینشینند و بهشیوه داعشیها هلمنمبارز میطلبند.
این روزها موج شایعات نیز بهشدت افزایش یافته است، یک روز خبر میرسد که در قشم یک تبعه اهل کشور افغانستان به یک دختر ایرانی تجاوز کرده است و روز دیگر ویدئویی بازنشر میشود که در آن چند قاچاقچی افغانستانی تعداد شهروند ایرانی را بهگروگان گرفتهاند. این صحنههای عجیب با ضریب بالا در کانالها و صفحات مختلف بازنشر شده و موجی از اعتراض، درگیری لفظی، تحریک مذهبی و حتی واکنشهای غیرطبیعی بیرونی را پدید آورده است، اما با اندکی جستوجو مشخص میشود که بیشتر این تصاویر و ویدئوهای منتشرشده غیرواقعی یا بهاصطلاح فیک بوده و با هدفی خاص تولید و منتشر میشود!
گزارش وبسایت متعلق به دولت سعودی درباره یک حادثه دروغین در قشم
اما عملیات تروریستی شبکه تکفیریها در صحن مطهر امام رضا(ع) در مشهد و پیش از آن قتل دو روحانی در گنبد و پسازاین دو ماجرای انفجار یک بمب در مسجد پل خشتی کابل بر دامنه ماجرا افزوده است و مشخص میشود که عوامل تولیدکننده محتوای تحریککننده تنها در خط اقدامات روانی عمل نکردهآند و اگر فرصتی فراهم شود، دست به عملیات میدانی نیز خواهند زد. رد این ماجرا را میتوان در پیگیری خط اقدام تروریستی عبداللطیف مرادی عامل شهادت دو روحانی مظلوم مشهدی بهخوبی مشاهده کرد. مرادی بهدلیل داشتن سوابق تروریستی و نیز مشکلات عمده روحی و روانی مورد توجه شبکه ترور قرار میگیرد و با کار کردن روی ضارب عملیات ترور اجرا میشود، حالا پس از چند هفته از آغاز این ماجرا و فرونشستن گردوغبار از صحنه میتوان بهصورت دقیقتر به بررسی ماجرا پرداخت و خط عملیات را مورد بازبینی قرارداد.
توییتهای منتشرشده توسط خبرنگار رادیو فرانسه (ارشاد علیجانی فرزند رضا علیجانی عضو سابق گروهک تروریستی آرمان مستضعفان)
یکشب با عوامل ترور در کابل
پس از فرار سربازان ارتش تروریستی آمریکا از افغانستان؛ تقریباً همه؛ حتی کارشناسان خوشبین نیز خوب میدانستند که خروج آمریکا از کابل بهمعنای برچیده شدن دست اشرار از سر مردم مظلوم افغانستان نیست. راس ویلسون آخرین سفیر آمریکا در افغانستان پیش از آنکه چمدانهای خود را جمع کند و از این کشور خارج شود در یک کنفرانس خبری رو به دوربینهای تلویزیونی میگوید: «ما (آمریکا) برای مدتی از کشور افغانستان خارج خواهیم شد تا مسائل امنیتی را موردبررسی قرار دهیم؛ اما همگی یادشان باشد که دوباره باز خواهیم گشت، ما همیشه همراه مردم افغانستان خواهیم بود!». احتمالاً آن روزها کسی معنای حرفهای سفیر آمریکا را بهخوبی متوجه نشد و شوق پیروزی و خروج آمریکاییها اجازه نداد عمق راهبردهای جدید واشنگتن در مرزهای شرقی ایران مشخص شود.
افغانستان کشوری است که بهلحاظ تاریخی همواره در رابطه مرکز ـ پیرامونی با قدرتهای جهانی قرار داشته است و وابستگی اقتصادی و نظامی این کشور در طول تاریخ متأثر از همین رابطه بوده است، ازاینرو سفیر آمریکا میدانست که از دست دادن این کشور بهمعنای آن است که شعاع عملیاتی آمریکا تا سطح بالایی بهویژه در آسیای مرکزی از میان خواهد رفت، ازاینرو برای آنکه طالبان پس زده شود و نیز موازنه قدرت میان ایران، روسیه و چین تقسیم نشود، لازم است که ثبات داخلی در این کشور از بین رفته و در بهترین حالت یک جنگ منطقهای و در بدترین گزینه مجموعهای از جنگهای داخلی پلی برای بازگشت آمریکا به کابل باشد.
از این رو در همان شب اول سقوط دولت اشرف غنی دستگاه جنگ ادراکی آمریکا شروع به کار میکند و سیلی از شایعات، تصاویر و ویدئوهای مختلف تولید میشود که در آن عدهای با زبان پشتون (زبان غالب گروه طالبان) به تهدید همسایگان، اقوام و حتی مذاهب مختلف میپردازند. هدف آن بود که با تولید شایعه و داغ کردن بازار دروغپردازی جنگی خونین با سرفصلی یکی از همسایگان یا گروههای سیاسی در خاک افغانستان بهراه افتد تا ارتش آمریکا بهعنوان یک منجی بار دیگر به صحنه بازگردد.
بهعنوانمثال ۲۴ ساعت پسازآنکه ارگ ریاستجمهوری افغانستان به دست طالبان افتاد، یک خبرنگار معروف افغان در یک توییت اعلام کرد که اطلاع دقیق دارد که گروه طالبان خون مردم هرات را مباح میداند و دستهدسته نیرو آماده ورود به این شهر و آغاز یک قتلعام تاریخی است، این ماجرا با واکنش برخی گروههای سیاسی در داخل ایران نیز روبهرو میشود و برخی گروههای لیبرال ایرانی اعلام میکنند که آماده تشکیل یک گروه نظامی برای جنگ هستند! آنها علاوه بر وایرال کردن ماجرا به دولت نیز فشار وارد میکردند که نیروهای نظامی را کنار مرزهای شرقی بکشد و آماده نبرد شود. آن روزها هیچکس بهصورت دقیق نمیدانست که چهکسی این ماجرای دروغین را تعریف و چه شبکهای آن را بازنشر کرده است.
آمریکاییها علاوه بر استفاده از شبکه جنگ روانی روی گروههای سلفی و تروریستی نیز حساب ویژه باز کرده بودند، قرار بود این گروهها بهصورت منظم در خاک افغانستان و منطق مرزی و حتی در حوزه کشورهای همسایه عملیات سریالی انجام دهند تا ضریب امنیت به حداقل برسد و نزاع گسترده شود. داعش ازجمله نیروهای منتخب آمریکا در این ماجرا بود؛ تروریستهای سنتکام پیش از خروج از افغانستان بخش مهمی از این گروههای تکفیری را از سوریه به افغانستان هلیبرن کردند تا در شرایط لازم از آنها بهرهبرداری کنند. پسازآنکه شبکه عملیات تروریستی با هوشیاری نیروهای امنیتی در داخل کشورمان ضربات سختی دریافت میکنند و تا حد زیادی سرکوب و تضعیف میشوند، آمریکاییها خط جدیدی را طراحی میکنند.
تام وست یکی از دیپلماتهای ارشد آمریکایی در امور منطقه به تلویزیون الجزیره میگوید که منطقه را به حال خود رها نکردهاند و بایدن طرحی مهم برای ایفای نقش مؤثر آمریکا خواهد داشت. دو هفته پس از بیان این جملات راهبرد آمریکاییها بهسمت جنگهای هیبریدی (ترکیبی) تغییر فاز میدهد. این بار بهجای توسل مستقیم به تروریسم عریان محفلهای شایعهساز کنار گروههای تروریست بهصورت همزمان شروع به عملیات میکنند. در این ماجرا یک روز داعش یک ولایت (اماکن مرتبط با شیعیان) را منفجر میکند و فردای آن عامل عملیات به گردن طالبان میافتد!
تغییر آدرس ماجرا و سفیدشویی تروریستها بخشی از این ماجرای پیچیده و سناریونویسی شده است، میان این حوادث بهناگهان یکی از شاهمهرههای اتاق عملیات لو میرود و تا حد زیادی خط ماجرا آشکار میشود. مریم سما یکی از نمایندگان سابق پارلمان افغانستان در کشور آلبانی با بیش از ۵۰۰ هزار دلار جعلی در آلبانی بازداشت میشود، دستگیری این نماینده سابق در نزدیکی مقر تروریستی گروهک منافقین پیام قابلتأملی در خود داشت، همزمان با این ماجرا سربازان گمنام امام زمان(عج) در یک عملیات غافلگیرانه هاشم رئیس یکی از فرماندهان سابق جهادی را در تهران بازداشت میکنند.
این عامل نفوذی اعتراف کرده است که در داخل ایران قصد سربازگیری برای اهداف تروریستی را داشته است، از هاشم رئیس نزدیک به ۳۰۰ هزار دلار کشف و ضبط میگردد! حالا میشد خیلی دقیقتر خط عملیات جنگ هیبریدی (ترکیبی) را دریافت.
رهبر انقلاب اسلامی در سالگرد بیعت تاریخی با همافران به جنگ ترکیبی دشمن اشاره فرمودهاند. ایشان دراینباره هشدار میدهند: نمیتوانیم در برابر تهاجم ترکیبی دشمنان در موضع دفاعی بمانیم و باید در زمینههای مختلف ازجمله رسانهای، امنیتی، اقتصادی متقابلاً تهاجم ترکیبی داشته باشیم.
شبکه ترور چگونه متلاشی شد؟
جنگ هیبریدی در تعریفی ساده انتقال مرحلهای انقلابهای رنگی (جنبشهای اعتراضی مسلحانه) به جنگهای غیرمتعارف (تروریسم) با هدف اصلاح حکومت (امتیازات یکجانبه)، تغییر حکومت یا راهاندازی مجدد حکومت (اصلاحات اساسی در قانون اساسی که ممکن است بهدنبال تقسیم داخلی کشور بر اساس سناریوی بوسنیایی باشد) است. این نوع جنگ، ترکیبی از جنگ اطلاعاتی، تحریمهای اقتصادی و فشار نظامی است. هدف آن این است که دولت هدف را وادار به انجام آنچه متجاوزان میخواهند کند که بسته به سناریوی خاص متفاوت است.
بازداشت یک عامل ضدایرانی در نزدیکی مقر منافقین در کمپ تیرانا نشان میداد که تروریستهای میدانی و ادراکی بهصورت همزمان پروژهای مشترک را تحت نظر سرویسهای غربی اجرا میکنند. همکاری مشترک منافقین و گروههای افغانی ضدایرانی زدن یک تیر با دو هدف بود؛ از یکسو دشمن با بهرهبرداری از آب گلآلودشده توسط گروههای ضدایرانی میتوانست حوزه تمدنی و مذهبی میان دو کشور را تضعیف کند؛ و از سوی دیگر دامنهدار شدن اختلافات میان دو کشور همسایه میتوانست مقدمات یک جنگ ناخواسته را فراهم کند و عمق راهبردی ایران در منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. این شبکه بهطرز ماهرانهای هدایت میشد. ترکیبی از چهرههای مطرح حقوق بشری در ایران و افغانستان ماهیت تروریستی بودن اقدامات آنها را پوشش میداد و میتوانست به هر عملیاتی در ایران یا افغانستان ضریب روانی شدید دهد.
مریم سما در میهمانی سفیر انگلیس
بهصورت طبیعی ضربه به این شبکه پوششی بسیار دشوار بود و نیاز به ظرافتهای فراوان داشت. این اقدام بهصورت گامبهگام و در عملیاتی با فاصله زمانی نزدیک به هم اجرا شد. همزمان با عملیات خارجی برای بازداشت سرپلهای بینالمللی این ماجرا (مریم سما و هاشم رئیس) و نیز دستگیری عوامل تکفیری و گروه پوششی آن در مشهد، یک گروه دیگر با تابلوی حقوق بشری نیز در تهران بازداشت میشوند.
بهتازگی یک کانال تلگرامی بهنام "درباره زنان" از بازداشت نرگس محمدی و جمعی دیگر از چهره های ضدامنیتی خبر داده است. در صورت صحت این خبر ـ که هنوز از سوی منابع رسمی تأیید نشده است ـ دستگیری نرگس محمدی معاون گروهک غیرقانونی کانون مدافعان حقوق بشر ضربهای سخت به بخش تبلیغاتی شبکه امنیتی دشمن در داخل کشور زد. نرگس محمدی جانشین شیرین عبادی (وکیل فراری) در حین جلسهای بهمنظور فضاسازی علیه روابط ایران و افغانستان دستگیر میشود. علاوه بر محمدی، تعدادی دیگر از افراد سابقهدار و ضدامنیتی نیز در جلسه بازداشت و توسط نهادهای انقلابی و امنیتی تحویل مقامات قضائی میگردند.
آریانا سعید بههنگام فرار از افغانستان با هواپیمای آمریکایی
پس از بازداشت نرگس محمدی مشخص میشود که سه تیم بهصورت همزمان در حال اجرای عملیات روانی علیه مردم ایران و افغانستان بودهاند؛ گروه داخل ایران که براساس اخبار منتشرشده و بازداشت اخیر وی، احتمالاً سر پل آن نرگس محمدی است و تیمی مستقر در افغانستان که توسط دو گروه غربگرای بانوان عدالتجو و جنبش عدالت و آزادی هدایت میشود (این دو گروه مظنون به اقدامات خرابکارانه در برابر اماکن دیپلماتیک ایران در کابل و هرات نیز هستند) و گروه سوم نیز شامل برخی احزاب سیاسی لیبرال و سیاستمداران و سلبریتیهای افغانتبار (سمیرا خیرخواه، هدا خموش و آریانا سعید) است که بخش قابلتوجهی از آنها هماکنون در لندن و دبی اقامت دارند.
نکته مهم آنکه هر سه گروه با یک فعال ضدانقلاب ایرانی ارتباط دارند. در اعترافات بهدستآمده از برخی افراد دستگیرشده مشخص شد که سرتیم هماهنگی گروه عملیات روانی معصومه علینژاد قمی (معروف به مصی علینژاد) است. این سه گروه بازوی تبلیغاتی و تحرککننده شبکهای است که درنهایت با توسل به عوامل میدانی و تکفیری دست به جنایت در داخل ایران و افغانستان زدهاند!
گروه زنان عدالتجو در باغ سفارت آمریکا در کابل
پس از ناکامی پروژه جنگ داخلی در افغانستان و درگیر کردن ایران در آن، اکنون دشمنان با ایجاد تیمهای مشترک ایرانی و افغانی در آلبانی، تهران و کابل ایجاد موج سوم شایعات با محوریت مهاجرین را دنبال میکنند. در موج شایعهسازی (موج اول و دوم عمدتاً فقط طالبان را هدف گرفته بود) سعی میشود با ایجاد حس نفرت میان ایرانیان و مردم افغانستان نوعی نزاع عمیق و شدید قومی و مذهبی در ایران ایجاد شود.
درواقع در این موج با زیرکی خاصی و با استفاده از روانشناسی و رسانه، وحشت و نفرت به بزرگترین سرمایههای آمریکا تبدیل شدهاند. این موج شایعهسازی، در صورت عدم شناسایی و برخورد با عوامل آن، ممکن است منجر به ناامنی و شکافهای خطرناک اجتماعی در استانهای تهران و خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان گردد. برای خنثیسازی پروژه دشمن لازم است که علمای اهلتسنن و حاکمان گروه طالبان در افغانستان همکاری بیشتری با جمهوری اسلامی ایران انجام دهند. در جنگ ترکیبی هوشیاری و تصمیمگیریهای منطقی مهمتر از ضربه به سرپلهای نفوذ است!
انتهای پیام/.+
منبع: مشرق نیوز